آخوند و نوادگان روحانيش

حجه الاسلام و المسلمین حاج شيخ محمد غوث :

 فرزند مرحوم مير محمد علي محتشمي در سال 1282[3] شمسي در روستاي هردنگ از توابع بيرجند در خانواده اي روحاني متولد گرديد و در دامان مادري كه خود عالمي گرانقدر و دختر مرحوم آخوند ملامحمد حسن هردنگي كه از اعاظم روحانيون منطقه قهستان بوده است، پرورش يافت . پس از خوشه چيني از محضر مادري دانا و پشت سرگذاشتن دوره كودكي عازم حوزه علميه رخ، خوسف و سپس بيرجند گرديد و پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح براي تكميل دانش خود به مشهد مقدس و مدرسه باقریه روي آورد و از محضر آيات عظام نظير: اديب اول ، حاج حسين قمي ،اديب نيشابوري ، شيخ اسماعيل اصفهاني ، شيخ حسن برسي ، حاج محمدكاظم دامغاني ، حاج ميرزا احمد مدرس ، حاج هاشم قزويني ، آشتياني و آقازاده (فرزند مرحوم آخوند صاحب كفايه) قريب 20 سال كسب فيض كرد . پس از تکمیل و اتمام دروس حوزوی و یافتن تسلط کامل بر امورات فقهی،دینی و شرعی ( ایشان در مسائل شرعي عمل به احتياط مي كرده اند) نسبت به شركت در امتحان سردفتري اقدام و پس از توفيق قبولی در امتحان، به زادگاهش مراجعت و در آنجا به عنوان سردفتر از سال 1317 شمسی مشغول به كار گرديد . وي علاوه بر دفتر اسناد رسمي ،دفاتر ازدواج و طلاق را نيز اداره مي كرد و در اين خصوص پاسخگوي تمامي مراجعان از مختاران و عربخانه گرفته تا براكوه ، جلگه ماژان ، تمامي ناحيه هردنگ و سرچاه عماري بود و عنوان امین مردم در منطقه  را داشت. اغلب مراجعان به علت بعد مسافت و عدم امكان بازگشت به موقع، شب را بيتوته مي نمودند و روز بعد مراجعت مي كردند وگاهي وقايع جالبي اتفاق مي افتاد از جمله : يكي كه زنش با او ناساز بود و با همه پرهيزها و نصايح مختلف با شوهرش كنار نیامد و سرانجام از او طلاق گرفت مردش شب هنگام پتوهايي را كه براي خواب در اختيارش گذارده بودند با خود برده بود و صبح كه او را باز گرداندند ، آقای غوث به شوخي گفته بود سلام عليكم احوال پتوبر، که او در جواب گفته بود احوال زن طلاق ده ؛ زن مرا طلاق دادي ، دلم را به درد آوردي پتوي تو را بردم تا دلت را به دردآورم .حاج آقاي غوث علاوه بركار سردفتري به امور كشاورزي و دامپروري نيز اشتغال داشت و در اين زمينه ها صاحب نظر بود.بهترین بذرهای گندم،جو،ارزن ،خربزه و هندوانه را در اختیار داشت و خربزه های بندسار ریگ شهرت فراوان داشت .در زمان حیاتشان مردمان زیادی از فعالیت در روستای برزادران کسب روزی می کردند و امور املاک وی را بر اساس شرع مقدس و سیره محل انجام می دادند.از خصوصيات رفتاري مرد دقت نظر، موقع شناسي و مردم داري وی زبانزد خاص و عام است .نامبرده از اسراف پرهيز مي كرد و اسراف كاران را باز مي داشت به طوري که اگر خربزه اي شكسته مي شد و به طور كامل خورده نمي شد از شكستن خربزه جديد منع مي نمود[4]. در اكل و شرب دقت عجيبي داشت به طوري كه هميشه قبل از صبحانه  دو استكان چاي و پس از آن بيش از يك استكان چاي نمي نوشيد . يك گرده نان بر می داشت و پس از بريدن حجم مشخصی نان که برابر با توان غذایی او بود ، بقيه را  کنار می گذاشت و غذا را كاملا مي جويد به طوری که ديگران از خوردن دست مي كشيدند اما وی همچنان به خوردن ادامه مي داد. به خاطر دقت در اكل و شرب و استفاده از محصولات كشاورزي ، دامي و آب و هواي سالم به طول عمر زيادي دست يافت و  تا اين اواخر كه به چشم درد مبتلا شده بود ، به دكتر مراجعه نكرد.با برادر كوچك خود در روستاي برزادران ساكن بودند و گاهي اختلافات ملكي و دامي پديدار و بين ايشان كدورت ايجاد مي شد، نيم ساعت بعد با شكستن خربزه اي وی  و يا  برادرش به كدورت خاتمه مي دادند .بعضي مواقع با هماهنگي به عمل آمده به يكي از مناطق براكوه يا عربخانه و يا سرچاه و جلگه ماژان عزيمت و امور ملكي و شرعي آنها را انجام مي داد تا ارباب رجوع با اياب وذهاب و مسافت طولاني به زحمت نيفتند. معتمديني در هر يك از موارد ذكر شده بالا داشتند كه با ارائه صورت مهر و تاييد آنها توسط متقاضیان ،ازدواج را ثبت مي نمودند و مشكلي هم پديدار نمي گرديد. در اين اواخر اداره ثبت و بهداري برگواهي صحت  مزاج تاكيد مي كردند، اما آن مرد به خاطر تلف شدن وقت مردم كه يك روز به دفتر و يك روز تا رسيدن به شهر و يك يا دو روز براي عكس وگواهي تندرستي و غيره هدر مي رفت، مقاومت مي نمود و سرانجام با شكايت اداره ثبت به دادگاه احضار و با اثبات حقانيت خود و مردم و دفاع موثري كه به عمل آورد تبرئه گرديد. در مورد طلاق بسيار سخت گير بود و به سادگي صيغه طلاق را جاري نمي كرد مگر اينكه ادامه زندگي را ناممكن و يا خطرناك احساس مي نمود. به دلیل احترام خاص در بین اعراب منطقه تولیت مزار سيدالحسين (دهك) را به مدت 50 سال  نیز عهده دار و در بین آنها به آخوند غیث[5] مشهور بود .

از خصوصيات ديگر  وی نوكري اباعبداله الحسين (ع) و وعظ و ارشاد مردم بود به طوري كه پس از پایان روضه  منطقه هردنگ با الاغ به خوانند و روستاهاي اطراف آن که چهار فرسنگ فاصله داشت مي رفت و روضه آنها را نيز برگزار مي نمود و با بيتوته شبانه ،دوباره صبح اين آمد و رفت تكرار مي شد . سرما ، گرما،برف و باران تغييري در اين برنامه نمي داد.

مردم در اختلافات خود به ايشان مراجعه مي كردند و مشكلات آنها از طریق كدخدامنشی يا حكم شرعي و احيانا قسم حل و فصل مي گرديد.

در هر جایی كه مرگي اتفاق مي افتاد و به ايشان اطلاع مي دادند ، جهت كفن، دفن ، تلقين ميت و مراسم عزاداري متوفي حضور می يافت و از بابت اين مراسم و يا مراسم عزاداري حضرت اباعبداله الحسين از كسي وجهي دريافت نمي نمود مگر تقسيم همان غذا يا خرمايي كه براي همه عزاداران معمول بود.

درباره علت تغیير نامش از محتشمي به غوث مي گويند چون براي سردفتري ارائه شناسنامه ضروري بوده و شناسنامه وی در هردنگ بوده و خودش در مشهد بوده است و اياب و ذهاب در آن موقع مشكل بوده و زمان ارائه شناسنامه برای امتحان بسیار کم؛  او يا بايد شناسنامه خود را مي داشت و يا استشهاد از فاميل را ارائه مي كرد كه چون هيچكدام از اين دو مورد امكان پذيرنبود انتخاب فاميل جديد را مقدم داشته و غوث را به جاي محتشمي برگزيد. وی در مشاعره و ادبيات ید طولانی داشت به طوري كه تحصیلکرده های جديد پر ادعا  از پس سوالات ایشان برنمي آمدند. (فصول دانش بومی ، بوم شناسی و ادبیات عامه این کتاب با توجه به  اطلاعات ایشان تکمیل شده است).در دانستن چيستان و معما نیز تبحر داشت و غالبا تحصيلكرده ها  از جواب عاجز می ماندند از جمله اين معماها ،نمونه ذیل است که با جواب آن درج مي گردد :

شخصي متوفي شد،از او ماند بسي مال    وارث دويشان بود يكي عم و يكي خال

  قسمت چه توان كرد میان دويشان مال       خالش پسرعم بُد و عمش پسرخال

پاسخ :

گرآنكه شود مادر امت زن عمت                فرزند عمت هست در اين حال ترا خال

  گرآنكه شود مادر بابت زن خالت            حاصل شود از خال تو عم پسرخال

آقاي غوث نسبت به حفظ پوشش جنگلي وگياهي منطقه وسواس عجيبي داشت وكسي جرات استفاده بي جا و يا قطع درختان و شاخه هاي سبز آن را با موقعيت و نظارت ايشان نداشت[6]  و اگر عمدا مبادرت به چنين عملي مي نمود به اشد مجازات تنبيه مي گرديد . اين مسئله باعث گرديد كه حداقل پوشش گياهي منطقه برزداران از جاهاي ديگر بيشتر و انبوهتر باشد.از  عمده ترین اقدامات اساسی ایشان در منطقه موارد ذیل را می توان نام برد :

1.پاسخگویی به مسائل شرعی مردم و حل و فصل اختلافات مردمی.

2.احداث و بازگشایی جاده اکبرآباد-هردنگ، جاده هردنگ-چهکند و جاده اکبرآباد-کشوک با جذب کمکهای معاریف منطقه.

3. باز پس گیری اراضی دشت هردنگ که توسط گروهی از مردمان اکبرآباد تصرف شده بود.

ایشان سرانجام پس از عمری زندگی با شرافت و باقی گذاشتن نامی خوش در میان مردم در سال 1377 شمسی دیده از جهان فرو بست.


[1] نقل از شيخ محمدحسن ابوالحسني

[2] نقل از شيخ محمدحسن ابوالحسني

[3] تولد ایشان در شناسنامه سال 1274 شمسی می باشد ولی تاریخ تولد واقعی ایشان سال 1325 قمری است.

[4]  نقل از آقای حسینی راننده رئیس وقت سازمان جهاد کشاورزی خراسان جنوبی در سال 1387.

[5] نقل از آقای کریمی مزاربان پیر مزار دهک .

[6] نقل از آقای مهندس براتی فرماندار وقت شهرستان درمیان .

« 1 2 »



درج مطالب این پایگاه با ذکر منبع در رسانه های دیگر بلامانع می باشد .