اولاد میزرا ابوالقاسم ( سید محمد قاسم قیس آبادی)

میرزا سيد محمد قاسم قيس آبادي :

سيدمحمد ، اهل روستاي ماژان از بلوك قيس آباد خوسف است . از سادات با کرامت و مشهور در قاینات که نسبت او را با 30  واسطه به امام چهارم حضرت علي بن الحسين  نسبت داده اند . وی به علم و تقوی موصوف و به استجابت دعا معروف بود. عمده تحصیلات وی بر  آیت الله بهبهانی در حدود کرمانشاه بوده است. تاليفاتي ازآن سيد شريف ، به صورت نظم و نثر موجود است . منظومه اي در عبادات و فقه ، منظومه اي در اصول عقايد ، منظومه اي در ارث و نيز منظومه اي به نام رساله الصبيان دارد . شرح زندگی کاملتری از وی در کتاب بهارستان شیخ محمد حسین آیتی آمده است.

آرامگاه خانوادگی آقا سيد محمد قاسم و اجدادش در قريه  ماژان است و محل زيارت مردم مي باشد و تا مدتها مردم از خاک قبر آنها به  عنوان شفا و کام نوزادان استفاده می کردند. از اولاد او در منطقه ناحیه هردنگ می توان آقایان ازهری،پروین،علوی و حیدری را نام برد.

 

سيد محمد  قيس آبادي :

وی پدر سيد محمد قاسم بوده و از سادات صاحب كرامت قاینات بوده و  او در سفري به زيارت حضرت سيدالشهدا (ع) مشرف مي شود و از حضرت حاجت مي طلبد كه اگر سيّد است بر او مكشوف گردد . در خواب مي بيند كه دستي از ضريح مقدس بيرون آمد و به او خطاب نمود: سيدمحمد انت من اولادنا . سيد از فرط شوق از خواب بيدار مي شود و ا شعاري را در اين وصف مي سرايد :

خوش آن شبي ، كه خطابم به سيدي كردي

مرا خطاب به سيد محمدي كردي

خوش آن شبي ، كه شدم سرفراز  فيض حضور

به لطف «انت من اولادنا» شدم مسرور

میرزا سيد محمد قاسم و سيد محمد قيس آبادي در کتاب بهارستان

میرزا سيد محمد قاسم و سيد محمد قيس آبادي در کتاب ستارگان فروزان

 

سید جواد ازهری (علوی) :

فرزند آقا سیّد رضا متولد 1240 شمسی و متوفی 1320 شمسی می باشد. وی از سادات با کرامت شهرستان خوسف و نسبش به واسطه 32 نسل به امام سجاد (ع) می رسد.

جدّ بزرگش آقا سید محمّد قاسم  قیس آبادی بوده که شرح برخی ویژگی های وی در کتاب بهارستان آیت الله آیتی آمده است . طایفه منتسب به این سیّد را سلیقی مرعشی و در منطقه به اولاد میرزا قاسمی مشهور هستند . روایاتی منتسب به ایشان بوده که در ادامه می آید :

1-همه بلوچها به روستای کاخک : منزل آقا سیّد جواد در این روستا حکم قلعه ای را داشته که در هنگام حمله اشرار مردم به آن پناه می بردند، نقل است که در زمانی اشرار به روستا حمله کرده و مردم به خانه آقا سیّد جواد پناه می بردند، اشرار که قصد ورود به خانه را داشتند هر چقدر سعی می کنند نمی توانستند از فاصله خاصّی به درخانه نزدیک شوند، لذا مردم در خانه سالم می ماندند و هنوز جای تیرهای سلاحهای اشرار بر روی درب خانه آقا سیّد در روستای کاخک  نمایان ومشهود می باشد.

2- گلینه برکت: در درون خانه آقا سیّد جواد یک کوزه یا گلینه ای بود که تمام لحظات از درون آن آرد بیرون می آمده و مردم روستا و روستاهای مجاور نیز در شرایط خشکسالی جهت تهیه آرد به آنجا مراجعه می کردند. نقل است بی بی صغری همسر آقا سیّد جواد به منظور کنجکاوی درب گلینه را باز می کند تا ببیند علّت همیشه آرد داشتن گلینه چیست ، مشاهده می کند بره ای کوچک یا خرگوشی کوچکی در ته گلینه بوده ومرتبا دم و بازدم می کند و از بینی آن، آرد خارج می شود. درب گلینه را بسته و قضیه را برای آقا سیّد جواد تعریف می کند. سید ناراحت شده و می گوید که گلینه برکت را  بی برکت کردی و گلینه هم بعد از این ماجرا، دیگر آردی تولید نکرد.

3- نقل است که در درون خانه آقا سید جواد کبوتر چاهی و شانه به سر  لانه داشتند که سیّد هر روز آنها را غذا می داده است. بعد از فوت سیّد، با اینکه بقیه خانواده در خانه زندگی می کرده اند. تمام این پرندگان از خانه پرواز کرده وآنجا را ترک می کنند.

4- سکّه برکت : نقل است که آقا سید جواد دارای سجاده نمازی بوده که همیشه در زیر آن یک سکه 2 ریالی وجود داشته و وی از طریق هزینه آن خرج زندگی را می داده است. در یک وقتی، شخصی درب خانه را می زند و وی برای باز کردن درب خانه خارج می شود، همسرش بی بی بگم متوجه سجاده شده و ضمن جمع کردن سجاده، سکه2 ریالی را نیز از زیرآن برمی دارد و وقتی آقا سید جواد بر می گردد ، به وی می گوید که این سکّه زیر سجاده بود. در این لحظه آقا سیّد جواد می گوید که روزی خود و زندگی را قطع کردی و دیگر سکّه پیدا نشد.

5- چاه دعا: در داخل خانه آقا سیّد جواد چاهی بوده که در داخل سطلی کاغذ یا همان عریضه را می نوشتند وسپس با طنابی آنرا به درون چاه می فرستند، ساعتی بعد دوباره خود سیّد سطل را بالا می آورده و جواب را دریافت می کرده است. آقا سید سعید ازهری از پدرش ذبیح الله نقل می کند که آقا سیّد جواد را خواب دیدم و به من گفت که پسرم چون هرچیزی را مردم به درون چاه می اندازند دیگر صلاح نیست که درب چاه باز  باشد، لذا آقا سید ذبیح الله درب چاه را می بندد.

6- شفای آقای محمد حسین اکبری : وی نقل می کند که به بیماری سختی که ظاهرا سیاه سرفه بوده در کودکی دچار شده و  درمانب رای ان نبوده تا اینکه از وی قطع امید می کنند و در حقیقت خانواده منتظرفوت وی می باشند. پدرش در شب اقا سید جواد را خواب می بیند که به او چیزی  می دهد و می گوید این را به فرزندت بده تا بخورد. صبح که پدرش از خواب بیدار می شود متوجه سلامتی فرزند خود می گردد.

 

سید ذبیح الله ازهری :

فرزند آقا سید جواد روحانیون و معمرین جلگه ماژان که در سال 1290 شمسی متولد و در سال1350 شمسی فوت نمودند، ایشان دارای دفتر ازدواج بوده که در این خصوص امورات مربوطه را برای مراجعین با متانت و حوصله فراوان انجام می داد. در خصوص ایشان چند نقل به شرح ذیل می آید :

-ایشان اختیار دار موقوفاتی در روستای کاخک بوده اند و توسّط یکی از افراد این روستا، همیشه مورد تمسخر قرار می گرفته اند. یک شب درب خانه آقا سید ذبیح الله را می زنند و وقتی وی درب را باز می کند ، می بیند که همان شخص در جلوی در ایستاده و به شدت ترسیده و می لرزد، حادثه را از وی جویا می شود و آن شخص می گوید که خواب دیدم درخواب یک سیّدی مرا صدا کرد وگفت فلانی این سید ذبیح الله فرزند فلان بن فلان بن فلان بوده و همین نسبت را ادامه داد تا به امام سجاد(ع) رسید و سپس به من گفت تو چرا فرزند مرا تمسخر می کنی. از خواب پریدم و برای عذر خواهی و حلالیت پیش شما آمده ام.

2- فاطمه محتشمی همسر آقا ذبیح الله به شدّت مریض می شود و در خصوص چگونگی شفای وی دو خواب در یک شب دیده می شود که یکی مربوط به آقا سید ذبیح الله و دیگری مربوط به فاطمه خانم می باشد.

شرح خواب آقا سید ذبیح الله :

در شبی که فاطمه خانم مریض بوده اند خواب دیدم که دو سید بزرگوار به خانه ما آمده بودند و یکی از آنها که بر دیگری برتری سنّی داشت به وی گفت بیا تا به دیدن مادر سعید برویم. صبح که بیدار شدم متوجه شفای همسرم گردیدم.

شرح خواب بی بی فاطمه :

در شبی که مریض بودم آقا سید جواد را دیدم که به درخانه آمد و در زد. خواستم در را باز کنم که او به من گفت تو نیا و به بچه های خود برس ولی بگو شکر خانم ملاغلامحسین (کارگر خانه) بیاید و در را باز کند. صبح که بیدار شدم متوجه شدم که شفا گرفتم ولی از روستای کاخک خبر فوت شکر خانم به ما رسید.

سید به حرمت احترام اجدادش و عزت خودش در بین مردم هیچگاه ملک و زراعتش مورد دستبرد قرار نگرفت و این موضوع تاکنون که پسرش سید سعید آن املاک را رسیدگی می کند وجود داشته و در بین مردم تعرض به حدود این خاندان خوبیت نداشته و ندارد.



درج مطالب این پایگاه با ذکر منبع در رسانه های دیگر بلامانع می باشد .