کتاب تاملات کلامیه

 واين طريقه حضرت خليل بود كه قوم خودرا به او ارشاد فرمودكه از طلوع وغروب هريك از كواكب و صلاحيت نداشتن آنها از براي خدائي استدلال فرمود براينكه اينها هر يك از صغير وكبير و منير و مستفير كه ملاحظه شود آثار حدوث در آنها ظاهر است پس بايد عالم را صانعي باشد كه از راه يافتن طلوع و غروب و خفا و ظهور و ظلمت ونور بلند باشد وگرد هيچ يك از آثار امكان و لوازم ممكنات به دامن كبريائي او نرسد ثالث طريقه كساني است كه از مشاهده آيات و علاماتي كه در نفوس ايشان نهاده شده است به تدبير حكيم عليم پي به صانع قديم برده اند و كلام معجز نظام كه از معدن عصمت ظاهر شده است كه (ص)من عرف نفسه فقد عرف ربه اشاره به اين طريق است و اين طريقه است كه از عارفي سوال شد و رئيس الحكماء ابوعلي ابن سينا از خواجه ابوسعيد ابوالخير سوال كردكه به چه چيز شناختي خداي خود را گفت به اموري كه بر دل من وارد مي شود و نفس من از آنها عاجز است .

ميان ما و تو جز پيرهن حجابي نيست  كرم حجاب شود تا به دامنش بدرم .

رابع طريقه اصحاب رياضات است كه خود را به لباس تصوف ملبس كرده سر بر زانوي گذارند و به مراقبه مشغول مي شوند و گاهي آهي از دل مي كشند وهوهوي ايشان گوش سكان ملاء اعلي را كَر كرده ادعاي كشف و شهود مي كنند و ايشان گرچه در اين نحو ادعاها كاذبند بلكه محض بي معرفتي و بي طاقتي تحمل بار شرع رطب و يابس چند در هم مي بافند وخودرا از قيد تكليف فارغ مي سازند چنانكه از اهل تصوف با جماعت از مرده خود كه مرده شيطان بوده اند در مشهد علي بن الحسين روحي فداه نشسته بودند وقت نماز مرده مشغول نماز شدند وشيخ صوفي نه كسي به او گفت تو چرا نماز نكردي گفت من واصل به حق شدم و عبادت حجاب است.

6.دیدگاه آخوند در باب ولایت امام :

واين بهشت را شمس و قمر است خلاف بهشت آخرت كه شمس و قمر ندارد بلكه همه نور است بلاواسطه جسم محسوس سوي انوار المقدسه و ارواح كفار در جهنم دنياست كه در طرف مشرق است و خدا آن را خلق فرموده به جهت ماواي ارواح كفار مي خورند از زقوم آن و مي آشامند از حميم آن در شب و چون روز شود ملائكه به سوي آتش مي كشند آنها را به سوي وادي در يمن كه آن را برهوت مي گويند كه عذاب و حرارت آن از آتش دنياسخت تر است و هستند برهمين حال تا شام باز مي روند به جهنم مشرق تا قيام قيامت و اعتراف به امام و حال امام به حق ندارند پس اين گروه در قبور خود هستند و بيرون نمي روند پس هر كس از ايشان عمل صالحي داشته باشد و عداوتي از او ظاهر نشود پس روزني از بهشت براو مي گشايند از روح و ريحان بهشت به او مي رسد در قبر او تا روز قيامت پس محاسبه او را مي كنند يا به بهشت مي رود يا به جهنم پس امر ايشان موقوف است الي اله تعالي و همچنين است علي التحقيق حال مستضعفين و بلهاء و اطفال و اولاد مسلمين كه به حد تكليف نرسيده اند و اما كساني از اهل قبله كه اهل عداوت اند پس گشاده مي شود برايشان دري ازجهنم و داخل مي شود برايشان از زبانه و شراره ها و دود آتش و جوشيدن حميم تا روز قيامت و بعد ذلك هم در آتش افروخته مي شوند و گفته مي شود براي ايشان كجاست امام شما كه مي خوانديد او را غير از امامي كه خدا براي همه مردم مقرر گردانيده بود و از اينجا معلوم شدكه مراد به مومن اخبار مذكوره است مصدق به ولايت اميرالمومنين عليه السلام است و مراد به كافر كسي كه تكذيب ولايت نمايد زيرا كه ولايت آن بزرگوار ايمان است و دشمني تو نفاق و كفر و به اين بهشت بعضي از اصحاب ائمه به كرامت داخل شدند و بيرون امدند روايت كرده است عبداله ابن سنان از صادق آل محمد عليهم السلام كه فرمودند حوض في مابين بصره است تا صنعاء آيا ميل داري كه ببيني عرض كردم بلي فدايت شوم پس گرفت دست مرا و مرا به پشت مدينه برد و پاي مبارك بر زمين زد پس نظر كردم به نهري كه جاري بود و دو طرف او به چشم در نمي آمد مگر همان موضعي كه ايستاده بودم مانند جزيره ها پس من و او ايستاده بوديم ديدم نهري را كه جاري است يك جانب او آبي سفيد تر از برف و ان جانب ديگر شيري سفيد تر از برف و در ميان آن نهري از خمر نيكوتر از ياقوت و نديدم چيزي نيكوتر از خمر در ميان آن آب و شير پس گفتم فداي تو شوم از كجاست مجراي اين چشمه ها پس فرمود چشمه هايي است كه خدا در كتاب خود ذكر كرده است در بهشت چشمه از آب و چشمه از خمر جاري مي شود در اين نهر و ديدم بر دو طرف نهر درختاني كه برآن حوران بودند آويخته كه نيكوتر از ايشان نديدم و در دست ايشان ظرفي بود كه از آن نيكوتر نديدم كه نبود از ظرفها و…

« 1 2 3 4 5 6 7 »



درج مطالب این پایگاه با ذکر منبع در رسانه های دیگر بلامانع می باشد .