اسنادی محکم درباره حاکمیت شرع جناب آخوند

 در سال 1293 قمري آقا سيد ابوطالب مجتهد قايني طی حكمي شرعی به مضمون ذيل درباره آخوند مي نويسد:

الف) تحریر می شود که امور شرعیه متعلق به حدود ناحیه گیو و مختاران و هردنگ و جلگه براکوه الی همند و برمنج و ناحيه سرچاه و بصيران و ميغان  و كوه بالا و عرب خانه در عهده و كفايت عاليجناب مستطاب فضائل مآب حقایق ابواب ملا محمد حسن و فقه اله تعالی بوده و می باشد و آنچه تعلق به امناء شرع مطاع دارد سوای مختص حاکم شرع نافذ الحکم، متعلق به جناب معزی الیه است.کارگزاران دیوان واقف و بر بصیرت خواهند بود.

چند نکته :

1.این محدوده جغرافیایی یعنی رسیدگی به امورات شرعی بزرگترين بلوک  قهستان .

2.از متن نامه این گونه بر می آید که اولا آخوند یکی از هیئت امناء شرع قهستان بوده که به امورات یکی از 9 بلوک قهستان در آن زمان رسیدگی می کرده و تحریر مجدد این حکم فقط از بابت یادآوری موضوع و زنده شدن مسئله داشته است.

3.از زمان ابلاغ این حکم تا زمان ارتحال آخوند 34 سال فاصله می شود و با در نظر گرفتن اینکه اولین سند موجودی که با مهر آخوند تایید شده مربوط به سال 1287 قمری است،پس،چیزی در حدود حداقل 40 سال آخوند عهده دار رسیدگی به مسائل شرعی یکی از 9 بلوک و از هیئت امناء قهستان بوده است.

4.در ابلاغیه آقا سید ابوطالب از آخوند با عناوین فقیه و حقایق ابواب الهی یاد می شود که این خود نشان از احترام ،اکرام  و ارزش فقهی و شرعی ایشان در نزد آقا سید ابوطالب داشته است.

ب) متن نامه ذیل در سال 1328 قمري بعد از فوت آخوند در تفويض امورات شرعي به شيخ محمد باقر كه داماد آخوند بوده،توسط آيت ا… محمد هادي مجتهد نگارش شده است .در ذيل متن نامه مي آيد :

بسم الله الرحمن الرحیم :

حسبیه اله تعالی نگارش می شود چون امور شرعیه نواحی ناحیه هردنگ سابقاً به واسطه وجود با برکت مرحوم مغفور جنت مکان آخوند ملامحمد حسن طاب ثراه كه انتظاما امتیاز مخصوصي از کلیه قاینات بر سایرین داشته اند(انجام می گرفته) حالیه که نعمت وجودشان از دست رفته شایسته حفظ رشته  آن حدود جناب مستطاب قدسی خطاب فضائل نصاب آقای شیخ محمد باقراند که انشاء ا.. تعالي عموم اهالی هردنگ و سر چاه در عقود و ایقاعات و نشر مسائل و اصلاحات و تولی موقوفات مجهول المتولی به ايشان و جناب مستطاب قدسی خطاب آخوند ملامحمد حسن رجوع نمایند، همه محتاج هست.

تفکری در این نامه :

اگر جمله -كه انتظاما امتیاز مخصوصي از کلیه قاینات داشته اند- را مورد نقد قرار بدهیم ، می توان به نتایج ذیل دست پیدا کرد :

1.با در نظر گرفتن این مطلب که اصل مفهوم نامه تفویض اختیار امورات شرعی  می باشد ، پس این جمله را می توان این گونه ترجمه روان کرد : شخصی که از نظر صفات و ویژگیهای روحانی،شایستگی و رسیدگی به امورات شرعی و جمع آوری وجوهات شرعی در سطح قاینات منحصر به فرد بوده است.با در نظر گرفتن متن نامه حضرت آیت ا… العظمی سید اسماعیل صدر الموسوی که آخوند را حاکم شرع خطاب  می کند آیا نمی توان نتیجه گرفت که شخصیت معنوی آخوند در آن زمان در سطحی بوده که شایسته  برخورداری از عنوان کسی که  امتیاز مخصوصی در کلیه قاینات داشته است ، بشود؟

2.نكته دیگر این که با فرض در نظر گرفتن این مسئله که هدف از به کار بردن این جمله برای آخوند توسط شخص آيت ا… محمد هادي مجتهد كه خود از علماي برجسته  و مجتهدین به نام بوده، فقط یادآوری ارتحال شخصیتی با برکت بوده باز نیز از اهمیت قضیه چیزی کاسته نمی شود چرا که در اين نامه از آخوند ملا محمد حسن با عنوان كسي كه از انتظام یعنی پاکی،شایستگی،کفایت،لیاقت و نظم منحصر به فردی در كليه قاينات برخوردار بوده نام مي برد .پس آیا نمی توان به این نتیجه رسید که شخصیت آخوند حداقل از نظر علمی در آن زمان در سطحی بوده که شایسته  برخورداری از عنوان کسی که  امتیاز مخصوصی در کلیه قاینات داشته است ، بشود ؟

–~~~~~~~~~~~~–

3. اگر بخواهیم به جمله امتیاز مخصوص از کلیه قاینات از جنبه دیگر معنایی توجه کنیم؛مطالعه مثال ذیل در درک بهتر موضوع می تواند مفید باشد :

3-1.زمانی که گفته می شود امتیاز ساخت یک ماشین مشهور مانند تویوتا فقط در اختیار شرکت سازنده آن است؛مراد این است که هیچ شرکت سازنده ماشین حق تبلیغات،فروش و ساخت این ماشین را بدون اجازه شرکت سازنده آن ندارد. لذا در این مورد نیز چنین است یعنی آخوند شخصی بوده که در رسیدگی به مسائل شرعیه و مسائل وابسته آن از امتیاز مخصوصی برخوردار بوده که سایر علماء آن را نداشته اند که این نیز به خاطر ابلاغ دو حکم آیت ا .. صدر به جناب آخوند به دلیل شخصیت ویژه معنوی و علمی ایشان بوده است.

ج) نامه اول مرجع عالیقدرحضرت آیت ا… العظمی سیّد اسماعیل صدر الموسوی به آخوند ملا محمد حسن هردنگی در رابطه با نیابت و تفویض امورات حسبیه و حاكميت شرع آخوند :

جناب مستطاب علام فهام عمده العلماء العظام الموید من عنداله المهیمن آقا شیخ محمدحسن هردنگی : دام مجده العالی مختار و ماذون می باشند در تصرف در امور حسبیه که از  برای حاکم شرع انور می باشد که به دیگری اذن دهد از قبیل حفظ اموال ایتام و غیاب و اوقاف عامه که بدون ولی و وکیل و متولی می باشند و حقوق از قبیل رد مظالم و سهم حضرت امام جله و علی ابائه افضل الصلوه و اکمل السلام که انشاء الله تعالی به کمال دقت و تمام احتیاط چنانچه و جواز جناب ایشان می باشد،عمل خواهند نمود و هر حقی را به ذی حق خواهند رسانید و داعی را از دعا فراموش نخواهند فرمود و پیوسته به رقعه نگاری مسرورم خواهند داشت.علی فرض حیات{اینجانب}،در سال بعد{این}موضوع دوباره استعلام گردد(الراجی اسماعیل صدر موسوی[1] ).

نکاتی درباره این حکم  :

1-برای اینکه اهمیت درجه معنوی این روحانی برای خوانندگان بیشتر مشخص گردد ، امورات حسبیه و شرایط شخصی که توانایی عهده داری آن را خواهد داشت ،مورد تحقیقی اجمالی از دیدگاه فقهی قرار می دهیم :

امور حسبیه با رویکرد فقهی:کلیه امور پسندیده را که شرع اسلام تحقق خارجی آن را قطعا خواسته است و وظیفه ایجاد آن به شخص معینی موکول نشده است، امور حسبیه می نامند.در تعریف دیگر آمده است امور حسبیه  اموری است که به یقین می توان گفت شارع مقدس،راضی به وا نهادن آنها به حال خود نیست و حتما باید مسؤولی عهده دار تصدی آن

 باشد،این امور را در فقه واجبات و مستحبات کفایی می نامند(خمینی(ره)،1374.ص79).این مسؤولیت بزرگ را که از ولایت و حکومت سرچشمه می گیرد،گاهی خود امام و حاکم به عهده می گیرد و گاه به نیابت از طرف او انجام می گیرد.

دیدگاه فقهای شیعه پیرامون امور حسبیه : علامه میرزا محمد حسین نایینی (متوفی 1355) از فقهای متاخر، به امور حسبیه با دامنه بسیار گسترده پرداخته است . او می گوید: « از جمله قطعیات مذهب ما امامیه این است که در عصر غیبت، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهای عصر غیبت را در آن ثابت دانستیم، حتی با عدم ثبوت نیابت عامه در جمیع مناصب چون عدم رضایت شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام، بلکه اهمیت وظایف راجعه به حفظ و نظم ممالک اسلام از امور حسبیه از اوضح قطعیات است، لهذا ثبوت نیابت فقها و نواب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکور قطعیات مذهب خواهد بود(همان منبع، ص 79و شکوری،1361.ص376 ).گرانقدرترین فقیهی که جایگاه و دامنه امور حسبیه را تبیین نموده است، امام خمینی رحمه الله می باشد که در کتاب «البیع » خود ابتدائا امور حسبیه را تعریف نموده اینگونه تبین می کنند:  امور حسبیه، اموری است که به یقین می توان گفت شارع مقدس راضی به وا نهادن آنها به حال خود نیست و حتما باید مسئولی عهده دار تصدی آن باشد.در این موارد اگر یقین حاصل شود که افرادی معین یا نامعین وجود دارد که آن امور را تصدی کنند، دیگر بحثی نیست; اما اگر ثابت شود که انجام این امور منوط به نظر امام علیه السلام است، در آن صورت، بنا به دلایل ولایت فقیه، این موارد نیز در دوران غیبت امام علیه السلام از جمله اختیارات فقیه خواهد بود.امام رحمه الله این اختیارات را برای فقیه محرز می داند: «حتی اگر اصل ولایت فقیه را نیز نادیده بگیریم، هرگاه احتمال دهیم که این امور به ناچار باید زیر نظر یکی از این سه تن: فقیه عادل ، غیر فقیه عادل و شخص مورد اعتماد انجام گیرد، باید کسی را انتخاب کنیم که از همه صفات مورد نظر برخوردار باشد و چنین شخصی، همانا فقیه عادل مورد اعتماد ماست .ایشان در خصوص دامنه و گستره امور حسبیه می فرمایند: « برکسی پوشیده نیست که اموری نظیر حفظ نظام اسلامی، پاسداری از مرزهای میهن اسلامی، حفظ جوانان مسلمان از گمراهی و انحراف و جلوگیری از تبلیغات ضد اسلامی، از روشنترین مصادیق امور حسبیه به شمار می روند، و از طرفی، تنها تشکیل یک حکومت عادلانه اسلامی می تواند ما را به این اهداف مقدس نایل سازد(خمینی(ره)،1374.ص79).گستره امور حسبیه از دیدگاه امام رحمه الله بسیار وسیع است تا حدی که مهمترین ابعاد جامعه بشری را در برمی گیرد . باید دانست که امور حسبیه فقط در امور جزئی نظیر حفظ اموال غایب و ناتوان، و رسیدگی به وضعیت ایتام و بیوه زنان و رسیدگی و نظارت بر کار اصناف مختلف در بازار  . . . منحصر نیست، بلکه امور فوق از مهمترین اموری است که شارع حکیم به مهمل ماندن آن قطعا راضی نیست.آیت‌الله سید علی سیستانی چنین بیان می‌کند که ولایت در آن چه – به اصطلاح فقها – امور حسبیه خوانده می‌شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است(سایت رسمی آیت‌الله سیستانی، پاسخ به پرسش‌ها).

–~~~~~~~~~~~~–

در پایان این بحت اگر بخواهیم نتیجه ای از مطالب فوق درباره شخصیت آخوند ارائه نماییم ،شخصی که توانایی تصدی امور حسبیه را دارد  می بایست دارای شرایط ذیل باشد:

1-     فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد(با اين توضيح يعني اگر اين شخصيت در حوزه هاي علميه مطرح آن زمان مثل نجف تدريس مي كرد ، يكي از مراجع زمان خودش مي شد).

2-     در دوران غیبت امام علیه السلام از جمله اختیارات فقیه خواهد بود.

3-     چنین شخصی، همانا فقیه عادل مورد اعتماد مراجع است.

4-     مهمترین اموری است که شارع حکیم به مهمل ماندن آن قطعا راضی نیست.

5-     این مسؤولیت بزرگ را که از ولایت و حکومت سرچشمه می گیرد، گاهی خود امام و حاکم  به عهده می گیرد و گاه به نیابت از طرف او انجام می گیرد.

2- در رابطه با حکم آیت ا.. صدر به آخوند ، تاریخ نامه مشخص نیست ولی با در نظر گرفتن این مطلب که ابلاغ احکام شرعی و تعیین حکام شرع توسط حضرت آیت ا.. میرزای شیرازی تا زمان ارتحالش صورت می گرفته است پس این نامه باید در حد فاصل سالهای 1313 تا 1327 قمری نوشته شده باشد(یعنی دقیقا حد فاصل زمان ارتحال میرزای شیرازی تا زمان فوت خود آخوند).

3- از آنجایی که نامه بعدی آیت ا.. صدر به آخوند دارای تاریخ 1322 قمری بوده و در آن قید شده کما فی السابق به امورات حسبیه بپرداز و همچنین در سندی که به خط خود آخوند در سال 1317 قمري تحریر شده ،كاملا واضح و روشن است که ايشان همچنان به عنوان حاكميت شرع مطرح بوده چرا كه خودشان در نامه متذكر مي گردند كه همان مظالم رسيدگي به مسائل و محاسبات شرعيه بنده را كافي است و ديگر نمي توانم این مظلمه (مراد قضاوت است) را نيز به عهده گيرم؛پس تاریخ ابلاغ این سند را می توان به زمانی قبل از تاریخ 1317 قمری یعنی حد فاصل سالهای 1313 تا 1314 یا 1314 تا 1315 و یا 1315 تا 1316 قمری نسبت داد. نکته اینجاست که این ابلاغیه با توجه به موضوع فوق زمانی صورت می گیرد که دو مجتهد بزرگ قهستان،یکی آیت ا .. محمد هادی مجتهدکه خود شاگرد آیت ا.. صدر بوده و دیگری آیت ا.. محمد باقر آیتی بیرجندی که اجازه نقل حدیث از آیت ا.. صدر را داشته در این منطقه حضور داشته اند.

3-در این حکم آخوند با عناوین علام فهام  و عمده العلماء و تایید شده از جانب خدا خطاب می شود؛ حال اگر اعتقاد داشته باشیم که در گفتار مراجع (نعوذ بالله) جای تملق و تعارفات بی اساس وجود ندارد و با توجه به مقام علمی و معنوی آیت ا.. صدر و اینکه در گذشته آن هم در سطح مراجع به سادگی کسی را ملقب نمی کرده اند (سعید زاده،1369.ص 74 ) به اهمیت درجه علمی و معنوی این شخصیت بزرگوار بیش از پیش پی می بریم چرا که همانطور که قبلا نیز ذکر شد،دو مجتهد بزرگ قهستان، یکی آیت ا .. محمد هادی مجتهد و دیگری آیت ا..  محمد باقر آیتی بیرجندی در این منطقه حضور داشته اند .

4-از متن نامه بر می آید که آخوند از سوی آیت ا .. صدر اختیار تام داشته تا برای رسیدگی به امورات حسبیه دخالت کرده و نیز به هر کسی که صلاح می داند تفویض اختیار کند؛آیا یک چنین اختیاراتی به خاطر تسلط معنوی و علمی آخوند بر سایر هم عصران ایشان نمی توانسته باشد؟

5- از متن نامه بر می آید که ایشان حداقل دو سال عهده دار این وظیفه مهم در آن تاریخ بوده اند؛چرا که با تفکری در تیتر نامه متوجه می شویم که ایشان زمان ابلاغ این حکم ،حاکم شرع بوده و بر اساس این حکم موظف به رسیدگی به امورات حسبیه حداقل تا یکسال بعد شده اند.

6- اين شخصيت از نظر درجه علمی و معنوی آنقدر مشهور بوده كه آيت ا.. صدر او را فقط با نام هردنگي و نه هردنگي قايني يا خوسفي خطاب مي كند.

–~~~~~~~~~~~~–

د) نامه دوم مرجع عالیقدرحضرت آیت ا… العظمی سیّد اسماعیل صدر الموسوی به آخوند ملا محمد حسن هردنگی در رابطه با نقل حدیث،روایت ،تفویض امورات حسبیه و حاكميت شرع آخوند :

جناب قبله نصب مستطاب العالم العامل و الفاضل المهذب الکامل عمده العلماء الاعلام الموید من عندا.. الملک العلام عزّ اسمه آقای آخوند ملا محمد حسن ایّده ا.. تعالی را سلام مشتاقانه می رسانم و موفض می دارم که ان شاء ا.. تعالی مدام در حفظ وحمایت حضرت احدیت جل ذکره محفوظ و موفق در ترویج شرع انور و نشر مسایل دینیه و بیان احکام شرعیه بوده،قاطبه اهالی آن اطراف و نواحی پیوسته مستفید و مستفیض باشند.رجاء واثق آنکه اخوان متدیّن وفّقهم ا… در لطائف و فرمانبرداری جناب ایشان کوتاهی ننموده به مواعظ و نصایح و نقل روایت و حدیث  هدایت یابند و بر صراط مستقیم شرع قویم استوار گردند.البته کما فی السابق نیز در امور شرعیه حسبیه از حفظ اموال،غیاب،اوقاف،وجوه،حقوق و امثال آن تصدی فرموده،انجام امور شرعیه آن را خواهند نمود و این ضعیف را از دعای خیر خود و حسن عاقبت فراموش نخواهند فرمود. ان شاء ا.. هر گونه فرمایشی بود اعلام فرموده در خدمات عاجز نخواهم بود(الراجی اسماعیل صدر موسوی – 1322 قمری).

نکاتی درباره این حکم  :

1- در این سند به وضوح مشخص هست که ایشان مدتهاست که عهده دار مسائل شرعیه قهستان می باشند.چرا که جناب صدر به آخوند می فرمایند : البته کما فی السابق نیز در امور شرعیه حسبیه … و حال اگر این جمله را با جملات آقای هادوی در هنگام رحلت آخوند که او را  شخصی كه انتظاما امتیاز مخصوصي از کلیه قاینات داشته است – خطاب می کند و جمله جناب صدر در حکم اول که می گوید … تصرف در امور حسبیه که از برای حاکم شرع انور می باشد…. ترکیب کنیم،متوجه می شویم که آخوند تا پایان عمرش حاکمیت شرع را  با خود یدک  می کشیده است.

2- در این سند به آخوند از سوی جناب صدر اجازه نقل حدیث و روایت داده می شود که این نشان از تسلط بالای معنوی ، علمی و تسلط کامل آخوند در علوم اسلامی بر سایر هم عصران ایشان می باشد(محدث یک دانشمند علوم اسلامی است که در شاخه‌های علم حدیث کاملاً  متخصص است و دست کم ۴۰۰٫۰۰۰ حدیث را  از حفظ دارد(نقل از حوزه نت).

3- در این سند آخوند با القاب قبله نصب یعنی شخصی که مانند قبله محل رجوع مسائل دینی است – العالم العامل یعنی دانشمندی که عامل جناب صدر در مسائل شرعیست یا دانشمندی که به علمش عمل می کند – الفاضل المهذب الکامل یعنی دانشمندصاحب فضلی که در تهذیب و پاکی کامل گردیده است – عمده العلماء الاعلام یعنی شخصی که برتر از بقیه علماء وقت بوده – الموید من عندا.. الملک یعنی شخصی که تایید شده از سوی خداوند مالك است – العلام عزّ اسمه یعنی علامه و دانایی که اسمش با عزت یاد می شود – ایّده ا.. تعالی یعنی شخصی که فقط خداوند  او را تایید کرده است –  از سوی جناب صدر خطاب می شود؛ حال اگر اعتقاد داشته باشیم که در گفتار مراجع (نعوذ بالله) جای تملق و تعارفات بی اساس وجود ندارد و با توجه به مقام علمی و معنوی آیت ا.. صدر و اینکه در گذشته آن هم در سطح مراجع به سادگی کسی را ملقب نمی کرده اند (سعید زاده،1369.ص 74 ) به اهمیت درجه علمی و معنوی این شخصیت بزرگوار بیش از پیش پی می بریم.

ه) در این سند امیر اسماعیل خان علم به کارگذار خود دستور می دهد که بنا به فرمان آخوند در خصوص احقاق حق یک زن سیده عمل نماید که این نشان از تسلط شرعی و حکومتی آخوند در آن تاریخ دارد.متن سند به شرح ذیل می باشد :

1- عالیشان ارجمندی میر علی بیک (نایب ناحیه) را مرقوم آنکه در باب زوجه میر محمد قلی و والده و همشیره و زوجه اخویش بر ضعیفه زده اند و جناب مستطاب علام فهام عزیز مکرم مهربان آخوند ملا محمد حسن زید فضله ضربهای ضعیفه سیده را به شش تومان به خزانه دیه کرده اند لهذا مقرر گردیدکه مبلغ مزبور را از ضاربین گرفته و تسلیم ضعیفه سیده نمایید.البته از قرار معلوم تخلف نورزد (فی شهر ذیحجه 1308قمری)

–~~~~~~~~~~~~–

2- در این سند امیر اسماعیل خان در خصوص بریدن شاخه های درختان یکی از رعایا توسط یکی از کارگذاران خود سوگند یاد می کند که اگر بر اساس فرمایش آخوند این کار صورت نگرفته باشد او خسارت را به مالیه پرداخت می کند.متن سند به شرح ذیل است :

2-1- ملتزم گردید میر محمد حسین میر ابوتراب که اگر چنانچه ثابت شد که میر محمد حسین بدون فرمایش جناب مستطاب آخوند ملا محمد حسن سلمه ا…؛محمد علی محمد جمعه را برده باشد که شاخه های درخت های میرمحمد حسن را قطع نمایند به عهد بر خود واجب و لازم کردم که  یک تومان به کارگزاران دیوان اعلی اجله العالی دادنی باشم (عبده الراجی اسماعیل-1310 قمری)

و) در این سند امیر علم خان به يكي از نايبهاي خود كه احترام خاصي نيز براي او قائل بوده ، اخطار مي دهد كه نسبت به پرداخت مبالغي كه بين او و شخص ديگري بحث بوده به سرعت اقدام كند ولي چون مبلغي از طلب در حضور آخوند ملا محمد حسن تعيين و تكليف و شرعي شده ، از طلب به حساب نمي آيد.نكته اينجاست كه در اين نامه امیر علم خان از حضور آخوند در مورد آن طلب نقدي به عنوان محضر شرع ياد مي كند.

خدمت جناب مستطاب العزه الخوانين العظام وعمده الاعاظم و الاعيان آقاي محمدحسين خان ابوعمره العالي :

عرض مي شود كه ان شاء الله به سلامت باشيد،بعد غرض از تصديق آن است كه ظاهرا در بين جناب شما و حميده فطرت حسين يعقوب في الجمله حرفي بوده در باب يك تومان خراساني و بقيه هفت تومان و يك من روغن و غيره. ظاهرا درخدمت جناب شريعتمدار آخوند ملا محمدحسن مدظله حرف شده در محضر خودتان كه يك تومان را بايد برسانيد و در باقي ادعاء قسم بر سركاراست،از قرار كه نوشته داده اند جناب آخوند و آن نوشته را در بلده بيرجند در خدمت اميرزاده اعظم والا حضرت مستطاب فلك رفعت سيد مكان سركار آقاي امير حشمت الملك رسانده اند و تعليقه مباركه اينجانب صادر شده كه آنچه حكم شده بدهند و در باقي البته چون در محضر شرع شده حرفي نيست (اين قسمت از نامه ناخواناست) و بنده استبعاد دارم كه چرا چنان معامله اي بفرماييد كه سر و كار طرفين به اين امر برسد و رضا معتمدي خادمم را كه تعليقه بنده را دارد فرستادم. حال كه آمده هر جور صلاح بدانيد (اين قسمت از نامه ناخواناست) مي دانيد عمل فرماييد كه دو دفعه عارضي نكرده خوب نيست في جهت وتناسب با حال ما ندارد.در هر صورت بايد جواب را همين آني بياوريد كه تكليف بنده درست باشد.ان شاء الله اميدوارم جواب به زودي ارسال و منتظر جواب دوباره نباشم. زياده مطلب نبود.عزت مستدام باد.برب الله والعالم(1310 هجري قمري– امير علم خان )

 ی) بررسي نامه ذيل در خصوص حاكميت شرع آخوند دور از لطف نيست :

مخدومه ميرعلي بيك [2] – شما را شايق ملاقات

بعدها رقيمه شريفه در باب ماليات كه مخدومي مير محمد بيك حرف دارند،رسيد و مطلب معلوم شد.اين طلب كه شرعي نيست كه حقير بگويم با شما است يا با ايشان.ديوان از هركس بخواهد مي گيرد و شريك هم اگر زورش برسد مي گيرد.اگر نظير اجارات كه شرط مي كنند كه ماليه ديوان با كي باشد مي بود هم به هرجهت،چنين امري كه در بين شماها نشده كه حقير مطلع باشم، حال هم اگرطلبي ندارد همان ماليه رو براي ديوان طلب شرعي است كه الزامي به شق نيست .چگونه درچنين  چيزي حقير سخن بگويم ، همان مظالم رسيدگي به محاسبات شرعيه مخلص را كافي است و ديگر اين مظلمه را نمي توانم به ذمه بگيرم.آمدن شما هم با محصل(خزانه دار و یک نفر با سواد)ثمر ندارد.اگر بخواهيد اصلاحي بكنيد، همانجا هم ممكن است.اگرنخواهيد بدهيد تا گناه اين ندادن به حقير باشد،از قروض كه شرعا قرض محسوب مي شود هم كه نيست كه بگويم با ميرمحمد بيك است.براي مخلص هيچ راهي نيست كه بگويم با شما است يا با ميرمحمد بيك. باز هم اگر علاجي نيست با هم بسازيد در محاسبات اختلافي از هم بيرون رويدكه ضرر شما كمتر است. همكار شريعتمدار قبله گاهي حاجي آقا مدظله كه حواله برحقير فرموده اند همين نوشته مخلص را به نظر ايشان برسانيد تا اعتقاد مخلص را بدانند.اگر اين قرض شرعي مي بود حق با ميرمحمد بيك بود حالا كه هيچيك نيست شرعا رسم و عرف را همه كس مي دانند و بهتر از  مخلص خود مي دانيد، زياده جسارت نرفت، عرض بندگي خدمت همكار حاجي آقاي هادوي برسانيد. بنده به هواي دست مي نويسم چشمم خيلي ضعيف شده. تحريره في جمادي الاولي 1317 قمري – چون مثل استعلام نامه بود برو مهر و سر هم بسته نشد .(عبده الراجي محمدحسن )

–~~~~~~~~~~~~–

نكاتي در باب سند مذكور :

1-از مطالعه متن سند اين گونه بر مي آيد كه زمان تاليف اين نامه در سال 1317 قمري توسط آخوند كه در هردنگ مستقر بوده است،مي باشد.

2-كاملا واضح و روشن است كه در اين تاريخ ايشان همچنان به عنوان حاكميت شرع مطرح بوده چرا كه خودشان در نامه متذكر مي گردند كه همان مظالم رسيدگي به مسائل و محاسبات شرعيه بنده را كافي است و ديگر نمي توانم مظلمه قضاوت را نيز به عهده گيرم.

3- بدون تعارف بودن آخوند در نامه نگاريها ي او و تاكيد بر لزوم انجام احكام شرعيه به نحو احسن از جلوه ها و زيباييهاي اين نامه مي باشد.

4-حفظ وحراست از مسائل شرعيه و لزوم رعايت احكام ديني از نظر آخوند آنقدر با اهميت است كه در اين نامه به جناب آقاي هادوي كه خود در آن زمان مسئول موقوفات قهستان و از مجتهدين به نام  بوده ، تلويحا ابراز مي دارد كه ديگر چنين نمونه هايي را به ايشان ارجاع ندهند.

5-شايد يكي از دلايل فوت آخوند در اواخر حيات پر بركتشان،وجود ضعف شديد بينايي ايشان بوده چنانكه خود در اين نامه به صراحت قيد مي كنند كه چشمانم ضعيف شده است و اين تا زمان تاريخ فوت آخوند دقيقا 10 سال مي شود.

 


[1] سید اسماعیل صدر در سال ۱۲۵۸ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش صدرالدین موسوی عاملی از علمای معروف اصفهان و مادرش دختر جعفر کاشف‌الغطا بود. وی از همان كودكی شروع به تحصیل كرد و صرف، نحو، بیان، منطق و مقداری از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. پس از فوت او، در درس شیخ محمدباقر فرزند شیخ محمدتقی اصفهانی (نویسندهٔ كتاب هدایة المسترشدین) شركت كرد. در سال ۱۲۸۱ به نجف مهاجرت كرد و در درس شیخ راضی بن شیخ محمد، شیخ مهدی آل كاشف الغطاء و میرزا محمدحسن شیرازی حاضر شد. وی چندی بعد به سامرا رفت و در كلاس درس میرزا محمدحسن شیرازی شركت كرد. دو سال بعد به سبب موقعیت علمی مناسبی كه در كربلا فراهم آمده بود، به حوزه علمیه كربلا رفت و ‌به تدریس مشغول شد. ميرزا حسين نايينى، سيد شرف الدين عاملى و سيد حسين فشاركى از جمله شاگردان اويند. فتواى مشهور سيد اسماعيل صدر درخصوص تاييد حركت هاى استقلال طلبانه و رد سلطه ى بيگانگان، از عشق او به جهان اسلام حكايت دارد و با اين همه، ساده زيستى، دورى از تعارفات و تشريفات، رسانيدن وجوه شرعى به مستحقان و تحمل شرايط دشوار زمانه، از خصوصيات و صفات برجسته ى اين عالم ربانى است. پس از درگذشت میرزای شیرازی در سال ۱۳۱۲، مرجعیت و زعامت دینی به سید اسماعیل انتقال یافت. سر انجام اين فقيه بزرگوار در سامرا چشم از جهان فرو بست و در حرم امام موسى كاظم(عليه السلام)مدفون گشت(سایت ویکی پدیا و شهر دانایی).

[2]  وی نایب حکومت در منطقه و بعدها به عنوان تحویلدار سیستان در حکومت محلی مطرح و خانواده مشهور سپهری منتسب به اوست.

« 1 2 3 4 5 6 »



درج مطالب این پایگاه با ذکر منبع در رسانه های دیگر بلامانع می باشد .