اسنادی محکم درباره حاکمیت شرع جناب آخوند

2- در این سند امیر اسماعیل خان در خصوص بریدن شاخه های درختان یکی از رعایا توسط یکی از کارگذاران خود سوگند یاد می کند که اگر بر اساس فرمایش آخوند این کار صورت نگرفته باشد او خسارت را به مالیه پرداخت می کند.متن سند به شرح ذیل است :

2-1- ملتزم گردید میر محمد حسین میر ابوتراب که اگر چنانچه ثابت شد که میر محمد حسین بدون فرمایش جناب مستطاب آخوند ملا محمد حسن سلمه ا…؛محمد علی محمد جمعه را برده باشد که شاخه های درخت های میرمحمد حسن را قطع نمایند به عهد بر خود واجب و لازم کردم که  یک تومان به کارگزاران دیوان اعلی اجله العالی دادنی باشم (عبده الراجی اسماعیل-1310 قمری)

و) در این سند امیر علم خان به يكي از نايبهاي خود كه احترام خاصي نيز براي او قائل بوده ، اخطار مي دهد كه نسبت به پرداخت مبالغي كه بين او و شخص ديگري بحث بوده به سرعت اقدام كند ولي چون مبلغي از طلب در حضور آخوند ملا محمد حسن تعيين و تكليف و شرعي شده ، از طلب به حساب نمي آيد.نكته اينجاست كه در اين نامه امیر علم خان از حضور آخوند در مورد آن طلب نقدي به عنوان محضر شرع ياد مي كند.

خدمت جناب مستطاب العزه الخوانين العظام وعمده الاعاظم و الاعيان آقاي محمدحسين خان ابوعمره العالي :

عرض مي شود كه ان شاء الله به سلامت باشيد،بعد غرض از تصديق آن است كه ظاهرا در بين جناب شما و حميده فطرت حسين يعقوب في الجمله حرفي بوده در باب يك تومان خراساني و بقيه هفت تومان و يك من روغن و غيره. ظاهرا درخدمت جناب شريعتمدار آخوند ملا محمدحسن مدظله حرف شده در محضر خودتان كه يك تومان را بايد برسانيد و در باقي ادعاء قسم بر سركاراست،از قرار كه نوشته داده اند جناب آخوند و آن نوشته را در بلده بيرجند در خدمت اميرزاده اعظم والا حضرت مستطاب فلك رفعت سيد مكان سركار آقاي امير حشمت الملك رسانده اند و تعليقه مباركه اينجانب صادر شده كه آنچه حكم شده بدهند و در باقي البته چون در محضر شرع شده حرفي نيست (اين قسمت از نامه ناخواناست) و بنده استبعاد دارم كه چرا چنان معامله اي بفرماييد كه سر و كار طرفين به اين امر برسد و رضا معتمدي خادمم را كه تعليقه بنده را دارد فرستادم. حال كه آمده هر جور صلاح بدانيد (اين قسمت از نامه ناخواناست) مي دانيد عمل فرماييد كه دو دفعه عارضي نكرده خوب نيست في جهت وتناسب با حال ما ندارد.در هر صورت بايد جواب را همين آني بياوريد كه تكليف بنده درست باشد.ان شاء الله اميدوارم جواب به زودي ارسال و منتظر جواب دوباره نباشم. زياده مطلب نبود.عزت مستدام باد.برب الله والعالم(1310 هجري قمري– امير علم خان )

 ی) بررسي نامه ذيل در خصوص حاكميت شرع آخوند دور از لطف نيست :

مخدومه ميرعلي بيك [2] – شما را شايق ملاقات

بعدها رقيمه شريفه در باب ماليات كه مخدومي مير محمد بيك حرف دارند،رسيد و مطلب معلوم شد.اين طلب كه شرعي نيست كه حقير بگويم با شما است يا با ايشان.ديوان از هركس بخواهد مي گيرد و شريك هم اگر زورش برسد مي گيرد.اگر نظير اجارات كه شرط مي كنند كه ماليه ديوان با كي باشد مي بود هم به هرجهت،چنين امري كه در بين شماها نشده كه حقير مطلع باشم، حال هم اگرطلبي ندارد همان ماليه رو براي ديوان طلب شرعي است كه الزامي به شق نيست .چگونه درچنين  چيزي حقير سخن بگويم ، همان مظالم رسيدگي به محاسبات شرعيه مخلص را كافي است و ديگر اين مظلمه را نمي توانم به ذمه بگيرم.آمدن شما هم با محصل(خزانه دار و یک نفر با سواد)ثمر ندارد.اگر بخواهيد اصلاحي بكنيد، همانجا هم ممكن است.اگرنخواهيد بدهيد تا گناه اين ندادن به حقير باشد،از قروض كه شرعا قرض محسوب مي شود هم كه نيست كه بگويم با ميرمحمد بيك است.براي مخلص هيچ راهي نيست كه بگويم با شما است يا با ميرمحمد بيك. باز هم اگر علاجي نيست با هم بسازيد در محاسبات اختلافي از هم بيرون رويدكه ضرر شما كمتر است. همكار شريعتمدار قبله گاهي حاجي آقا مدظله كه حواله برحقير فرموده اند همين نوشته مخلص را به نظر ايشان برسانيد تا اعتقاد مخلص را بدانند.اگر اين قرض شرعي مي بود حق با ميرمحمد بيك بود حالا كه هيچيك نيست شرعا رسم و عرف را همه كس مي دانند و بهتر از  مخلص خود مي دانيد، زياده جسارت نرفت، عرض بندگي خدمت همكار حاجي آقاي هادوي برسانيد. بنده به هواي دست مي نويسم چشمم خيلي ضعيف شده. تحريره في جمادي الاولي 1317 قمري – چون مثل استعلام نامه بود برو مهر و سر هم بسته نشد .(عبده الراجي محمدحسن )

« 1 2 3 4 5 6 »



درج مطالب این پایگاه با ذکر منبع در رسانه های دیگر بلامانع می باشد .